شهید رامین نجفی فرزند حسن در سال ۱۳۴۶ در روستای سیاهکل محله در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد شهید در سنین کودکی تحت نظر مستقیم مادرش بود به همین جهت از نظر پرورش فکری و مذهبی در سطح نسبتا بالایی قرار داشت.
نامبرده در سال ۱۳۵۲ جهت تحصیل و فراگیری علوم پایه به دبستان رفت و دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه روستای خویش به اتمام رسانید.
شهید با توجه به اینکه از سن بسیار کمی برخوردار بود حتی قبل از اینکه به سن بلوغ برسد یک شب نمازش قضا نمی شد و در اکثر شبها بر می خواست و به نماز شب می نشست و گریه می کرد و با خدای خود راز و نیاز می کرد.
وی نسبت به همه افراد خانواده مهربان بود و در مقابل همه برادران و خواهران با خضوع و فروتنی برخورد می کرد. شهید رامین از جاذبه بسیار قوی برخوردار بود تا جاییکه هر شخصی در اولین برخوردش مجذوب رفتار و اخلاق او می شد شرکت فعالانه شهید نجفی در نماز جمعه ها و جماعتها و ادای نماز شب و رعایت موازین اخلاقی اسلامی از صفات پسندیده و بسیار مهم بود در اواخر سال ۵۷ که انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده بود ایشان در کنار تحصیل در کلیه راهپیمایی ها و تظاهرات و اجتماعات همکاری و همیاری با برادران مسلمان منطقه ادامه داد، در کلیه درگیری های منافقین حضور داشت و بارها مورد ضرب و شتم این گروه واقع گردید از آنجایی که او استعداد فراوانی داشت در زمینه تبلیغاتی با سپاه همکاری زیادی می کرد به همین دلیل در مدت کوتاهی جذب سپاه پاسداران شد. هر جا شهیدی می آوردند رامین آنجا بود و به شعار و نوحه خوانی می پرداخت. شهید رامین آنقدر مجذوب انقلاب و سپاه و امام گردیده بود که حتی شبها خانواده اش نمیتوانستند او را دیدار کنند. در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با فرامین رهبر انقلاب شهید رامین نجفی مساله اصلی را جنگ دانست و از ادامه تحصیل در دبیرستان باز ماند. به سپاه حق ملحق شد و پس از ماهها در جبهه ها در تاریخ ۲۹/۷/۶۲ در منطقه مریوان در عملیات والفجر مرحله سوم به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به دیار معبود خود ا…شتافت.
وصيتنامه شهيد:
بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين
قال الله تعالي في القرآن الكريم ـ ان الذين امنو و الذين هارو اوجاهد و افي سبيل الله اولئك يرجون رحمت اله و الله غفور رحيم (بقره 216) و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون (بقره 150)
حديث قدسي كه مي فرمايد:
«من طلبني وجدني، و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلي ديته و من علي ديته ما ديته»
لا اله الا الله ـ درود و سلام پروردگار عظيم الشان بر انبياء عظام خاصه بر رسول و نبي گراميش حضرت محمدبن عبدالله(ص) و حجت هاي بر حق او در زمين بالاخص سرور و صاحب و هادي شيعيان حضرت امام زمان بقيه الله العظيم مهدي موعود باد كه اكنون كه ميليونها انسان مسلم پيروان مكتبشان است و اطاعت از خداوند مي نمايند و انشاءالله از رستگاران اخروي هستند و بايد گفت كرامت انساني و والايي كه بين مسلمين وجود دارد از اين بندگان صالح خداوند هستند كه پيام و دستور او را براي ما مي آورند و آورند. اما بعد سپاس خداوند كريم و سبحان را،سپاس خداوند با عظمت و جلالش را،سپاس و حمد خداي رحيم و رحمان عزيز را. حمد خدايي را كه داراي قدرت و مافوق قدرتهاي دنيوي است و بي تدبير در قدرت و جلال و نظم و عدالتش هيچ جاي شك نيست و ما فقط او را معبود خود قرار داده و به او محبت و عشق مي ورزيم و در هر حال از او كمك خواسته و به او تمسك مي جوييم و اوست كه غيات مستضعفين و اوست صمد و واحد و اوست عظيم العفو اوست عظيم الرجاء كه بايد گفت ستايش خاص خدائي است كه او به عزت ياد شده و به فخر مشهور است.
خداوندا پروردگار من بنده اي از بندگان تو هستم اكنون رضا و خشنوديت به جهت حفظ امانت الهي كه همان اسلام و قرآن است بر اين تعلق گرفت و توفيقم دادي كه به جهاد مقدس و با شرافت شتافتم و جاي شكرش باقيست..
اي خالص: من درمانده گناه كارم در پيش تو كوچك و سيه قلبم في الحال در مذلتم تو توفيق آمدن به جبهه را به من عطا كردي و آگاهانه و به نيت رضاي تو آمدم. اي مهربان و با عظمت پس تو بر من رحم و ترحمي نما و پاكم كن و غسلم ده تا نفس مطمئنه داشته باشم و نفسهاي اماره و لوامه را بزير افكنم و خالص در راه تو گردم و عاشقت شوم و عاشقم شوي و عبادتت كنم به منظور اين كه آنقدر بزرگواري و عدالت و خشم و ترحم و خشنوديت ؟؟؟ زياد است كه قلم و مغز انسان نمي تواند به فكرش آرد و قلم بنويسد و من ذليل بايد بر حال خود بنگريم. عزيزا اين دنياي فاني زنجيره هاي وابستگي و تعلقات خود را مثل دام براي انسانها گسترده تا گرفتار آيند و من در آن گرفتارم. دلم تنگ است براي آمدن در جوار تو و بخاطر همين هجرت كردم و وطن و خانه و زندگي و تعلقات را ترك كردم و به منظور جهاد آمدم، خدا هدايت كن و مرا بپذير و از اين مهلكه نجاتم ده و رها گردم و در فردوس تو كه همان پاداش در مقابل اعمال صالح و عبادت و خشنود كردن توست بر بندگان عطا مي كني و من آرزوي نصرت و پيروزي اسلام و مكتب و دليران قرآن را بر تمامي كفر و حكومتهاي ظالم را خواهانم و از تو براي هميشه مي خواهم مراپيشت ببر و شهادت را عطايم كن و بر من ننگ است در بستر بميرم و از تو مسئلت دارم كه اين فوز عظيم را بر روي من بگشايي. انشاءالله
و اكنون شما اي برادران و خواهران و اي ملت دلاور و شهيد پروراسلام، بر شما باد و نگهداريد انقلاب و معنويت آن راوالان محور اصلي و موتور اصلي انقلاب و كشور معنويت انقلاب است و چرخهاي انقلاب را اين مي گرداند و آن نيست مگر اين كه همان حسين گفتنها و عزاداري و سوگواريها و اخلاص و توجه به خدا و باور داشتن بدين و بالاخره تعهد و مسئوليت شرعي بجاي رياست و مقام و مسائل مادي و شركت در نماز جمعه ها و جماعت ها و اداي نماز خاصه ايستادن در شب و بجاي آوردن نماز شب و دعا و گريه كردن در راه.
بايد خداوند را شكر كنيم از بابت اين كه ما را در عصري قرار داد ه به زمامت و رهبري پيامبر گونه حضرت امام خميني و رشادت شما ملت و عنايت خاصه خداوند و امام زمان خواسته هاي اولياء دين دوباره تحقق پذيرفته و حكومت حقه دل اسلامي در ايران گسترش يافته است و بر جان و عمر بزرگ مرد اسلام مرجع تقليد حضرت امام را و علماي دين خالصانه آقاي منتظري را دعاي خير كنيد و فرج آمدن صاحب زمان را از خدايتان بخواهيد تا بيايد و اين انقلاب و نهضت را تحويل بگيرد و مستضعفان را نجات دهد و وعده خدا تحقق پذيرد و اسلام جهاني گردد. انشاءالله
و حال شما اي خانواده عزيزم و اي مادرم و اي مهربانم: درود و سلامتان باد مولاي متقيان علي ابن ابيطالب مي فرمايد: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولياء در جهاد دري است از درهاي بهشت كه فقط بر روي مردان خاص و اوليايش باز مي شود.» پس زهي سعادت بر من و شما كه شما فرستاديد و رضا شديد از آمدن من به جبهه و من سعادت جهاد را پيدا كردم،شما بايد خوشحال باشيد. در آن روزها شوراي حسيني در لشكر در مقابل هم ايستادند يك حق،ديگري باطل،يكي وارث انبياء و پيامبر اكرم و ديگري مظهر كفر و وارث ابوسفيانها و وارثان مشركين يزيدها و عمربن سعدها و دسته دوم به ظاهر بزرگ مرد اسلام پيروز شدند ولي اشتباه بود و دين دوباره بارور شد و خونشان غوغا كرد و كفار رسوا شدنداکنون لازمه انقلاب است كه جهاد كنيم رهبري و خونهاي ريخته شود و شما ما را حلال كنيد و از ما راضي باشيد و ما را ببخشيد و بعد از شهادتم گريه نكنيد و اظهار ضعف ننماييد و بر گونه ها و صورتم تربت و خاك كربلا را بگذاريد و امكان دارد كربلا و حرم حسين را نديده خداوند مرا ببرد و دعايم كنيد و خداحفظتان کند و اكنون يك كلمه سخن با آناني دارم كه با خدا عهد بسته اند دارم و آن اينست در خط اصيل امام ونمايندهگانش بوده و مطيعشان باشيد و روحانيت را حافظ باشيد و امام را فراموش و تنها نگذاريد و يک تن واحد بود و در صدد پيشبرد اهداف اسلام باشيد و سپاه پاسداران را عزيز و با عظمت بشماريد چون که يادگار امام حسين و اصحاب خونين پيكرش هست و گردونه اصلي انقلاب و نهضت سپاه پاسداران و روحانيت است و دشمن هم از اين خوف دارد. و به دوستان عزيزم و آشنايان مي گويم مطيع ولايت فقيه بوده حافظ مكتب بوده و مرا حلال كنيد و به اميد ديدار در قيامت. و به خانواده ام سر بزنيد و همكاري كنيد و وصيتنامه مرا به يكي از برادران سپاهي مخلص بدهيد بخواند در جمع مردم و محتاج دعا هستم. برادران و دوستان و خانواده ام و برادرم و خواهران و اقوام نزديك كلمه الله در زندگيتان باشد و خدا را ياد كنيد و نهضت دين را بخواهيد و خشنود باشيد.
والسلام علي من اتبع الهدي
سلام بر كساني كه هدايت يافتند »قرآن كريم»
به اميد زيارت شما در كربلا..